Friday, March 14, 2014

ESFEHAN,MY GOOD NEIGHBOR SAEB

اصفهان,همسایه ی خوب من :
صائب ،

در خواب عقل بوديم، در زير سايه گل!

چشم هميشه مستت خمار کرد ما را 
زلف سبک عنانت سيار کرد ما را
در خواب عقل بوديم در زير سايه گل
باد بهار عشقت بيدار کرد ما را
داروي دردمندي از ما مسيح مي برد
بيمارداري دل بيمار کرد ما را
گل کرد راز پنهان در داغ غوطه خورديم
اين خارخار آخر گلزار کرد ما را
توفيق چون درآيد عصيان دليل راه است
رطل گران غفلت هشيار کرد ما را
چون گل ز ساده لوحي در خواب ناز بوديم
اشک وداع شبنم بيدار کرد ما را
روزي چنان که بايد آماده است صائب
انديشه فزوني سيار کرد ما را!

---

میدان شاه، میدان وسیعی بودکه بزرگی آن باعث شگفتی همه ی جهانگردان آن دوران بوده که می گفتنددرشهرهای اروپا میدانی به این پهناوری نیست. پهنایش 140متر و درازایش به گفته ی جلال الدین تهرانی در "اصفهان نصف جهان" 500متر بوده و مساحتش هفتادهزارمتربوده.
ازبام تا شام دراین میدان بازاردادوستدگرم بود وحتی به هنگام غروب درفضای پهناور وسط میدان، بساط حقه بازی و خیمه شب بازی و جن گیری و سخنوری می گسترده اند و چراغهای بسیاری در سردکّان ها و بالاخانه ها بود که روشن می کردند و به هنگام چراغانی به این چراغ ها می افزودند.
روسپیان نیز به هنگام شب به میدان می آمدند و مشتری می جستند، زیراکه بیشتربالاخانه های این میدان به گفته ی "تاورنیه" دراجاره این زنان بوده است.

ازمقاله ی "پیشه وران اصفهان درعصرصفوی" نوشته ی "مسعود رجب نیا"
کتاب هفته/شماره 97یک شنبه 28مهر1342