Monday, December 23, 2013

6-7 GONBAD FIRUZEH TURQUOISE DOME


٦
با لاجورد ایوان 
رازی عاشقانه داشت
چشمان پنجره 
از بلور واره های درب امام 
تا هندسه ی حجم تمام 
از کوچه ها
 تا بام 
از نگاه ساربان 
تا راسته بازار 
از کلاه فرنگی 
تا دروازه ی زار نگار 
از دیوار های مشبک 
با سایه های بلندش 
به دامن آفتاب 
می گریخت 
نگاهش 
تا گنبد فیروزه 
٧
نقل پل خواجو 
می خواند غمگنانه 
:از ته قوری در عصر های ساکت پاییزی 
چشمان پنجره 
پر می شد از غربت 
وقتی که ماه 
میریخت 
سرخی همیشه ی آتشگاه را 
از حصار سنگی کوه صفه 
روی 
گنبد 
فیروزه 


No comments:

Post a Comment